دو سال و نیم منتظر جواب دانشگاه بودم، هر دفعه یه ایرادی میگرفتن و مدارکم رو به یه بهانه جدید پس میفرستادن. این دفعه دیگه میدونستم که قبول میکنن اما وقتی که دو سه هفته پیش از دانشگاه نامه آمد، کلی دست و دلم لرزید تا بازش کردم. وقتی دیدم جواب مثبته، نمیدونستم خوشحال باشم؟… به خواندن انتظار ادامه دهید
ماه: دسامبر 2010
بی پناه
تعداد آدمهایی که بی پناه هستن، کم نیست. بی پناه لزومأ به معنی بی سرپناه یا بی کس و کار نیست. بی پناه کسی یه که نخواسته شده باشه. این نخواستن ممکنه از طرف اعضای خانواده باشه مثل پدر، مادر، خواهر یا برادر یا ممکنه از طرف شوهر باشه. ناخواسته شدن از طرف اعضای خانواده… به خواندن بی پناه ادامه دهید
مشکل
تاحالا آدمی رو که غش کنه ندیده بودم، یعنی اینکه یه آدمی درست جلوم غش کنه بیفته زمین. فقط تو فیلما دیده بودم. دیروز تو پست خونه توی یه صف طولانی ایستاده بودم که یه خانوم جوونی تو صف بغلی افتاد زمین و دیگه هیچ تکونی نخورد، وسایلش هم ریخت رو زمین. یه دفعه چند… به خواندن مشکل ادامه دهید
خشونت
گاهی آدم فکر میکند که به خشونت عادت کرده است، که خشونت دیگر خیلی آزارش نمیدهد. فحش ها، زخم زبون ها، فریاد ها، صدای بلند، تشر ها، حرفهای نا مهربان، تحقیر ها، گاهی حتا ضربه ای، تنه ای، هل دادنی. گاهی آدم فکر میکند که ضدّ ضربه شده است، برای خودش آرام از کنار اینها… به خواندن خشونت ادامه دهید
آخ! درد داره!
چیزایی هست که به هر کسی نمیشه گفت. حتا به اون بعضیها هم که میگی انگار برات یه جوریه، انگار همون تف سربالاست که بارها ازش حرف زدم. چیزایی هست که اینجا، درست وسط گلو رو میگیره، چیزایی که توی چشم رو میسوزونه و یهو آروم آروم میزنه بیرون. چیزایی که درد ناکه، آدم همه… به خواندن آخ! درد داره! ادامه دهید