سورپرایز

دارم ازدواج می کنم، هیچ وقت فکر نمی کردم ازدواجم انقدر یه دفعه ای پیش بیاد. هنوز خودم کمی تا قسمتی سورپرایز و گیج و ویجم. اما خوشحالم که مرد زندگیمو پیدا کردم. آخر اکتبر عقد می کنیم...

رقص رقص

کلاس رقصم دوباره شروع شده، این چهارمین دوره ای یه که تو این کلاس شرکت می کنم. هر ترم آدم های بیشتری به این کلاس می یان. این دفع ٩٠ نفر عمده، اما چند نفر تا خار می منان، خدا می دونه. ترم پیش اولش ٦٠ نفر عمده اما آخر ٣٨ نفر تا اجرا موندن. روز اول باید… به خواندن رقص رقص ادامه دهید

خبرهای جدید

خبر جدید این که برای بار سوم تو ٦ ماه اخیر، جای خوابمون رو عوض کردیم تا شیاد بهتر بخوابیم. من قدیم ها خیلی اهل انرژی مثبت و چاکرا ها، فنگ شوی و این حرفا بودم، اما از وقتی پامو گذاشتم اینجا، انقدر گرفتاری داشتم که همرو گذاشتم کنار. چند وقتی بود که دلم می خواست دوباره برام… به خواندن خبرهای جدید ادامه دهید

مادر

من دلم برای مادرم تنگ می شه، اما شاید فقط برای قسمت هاییش که دوست دارم. گاهی دلم براش خیلی تنگ می شه اما تا بهش زنگ می زنم و شروع می کنه به حرف زدن، پشیمون می شم از این که بهش زنگ زدم، دلم می خواد یه بار بدون غرض، بدون حسادت، بدون قضاوت به حرفام گوش بده، به عنوان یه همدم. خیلی تو این سال… به خواندن مادر ادامه دهید