هفته ششم

چند روزیه دختری که توی مهد برامون آشپزی و نظافت می کنه مریضه و من آشپزی می کنم. هر روز باید یه سوپ هم کنار غذای اصلی باشه. من بی خیال برنامه غذایی شدم و منوی خودم رو درست کردم. روز اول لوبیا پلو پختم با سوپ کدو. فسقلی ها نفری ٣ تا بشقاب خوردن, اونم با… به خواندن هفته ششم ادامه دهید

خوشحال مثل برق و باد

امروز تولد وبلاگمه, ٥ ساله که دارم می نویسم. خیلی زود گذشت. از همه چیز نوشتم, از روزهای خوب و بد, از غم و شادی. می دونم که روزهای خوبی در راهن که زندگی جدیدی رو برام شکل می دن.چهار هفته مثل برق و باد گذشت. انقدر سریع که حساب روزا و ساعت ها از دستم… به خواندن خوشحال مثل برق و باد ادامه دهید