مدت هاست که ننوشتم

۲۴ روز می شه که از ایران برگشتم. خسته و سرگردون و افسرده. به قول معروف یک مَن رفتم، صد مَن برگشتم. امروز یه روز سرد و بارونی یه. از روزی که برگشتم، بارها سعی کردم یه پست توی وبلاگ بگذارم و موفق نشدم. نوشتن این متن رو همون روزهای اول شروع کردم.اولین روز کاری ام توی کارگاه چوب بود با بچه های ۶ تا… به خواندن مدت هاست که ننوشتم ادامه دهید