نقاشی

امروز برای اولین بار بعداز مهاجرتم، نقاشی کردم (منظورم نقاشی روی بوم بزرگه، تصویر سازی و نقاشی های کوچیک دام دستی جزوش نیست) البته سه شنبه هفته پیش ته رنگشو زدم و امروز ۴ ساعت نقاشی کردم. نقاشی رو یکی از دوستام بهم سفارش داده برای اتاق پذیرایی‌ش، یه نقاشی سه تیکه که از سه تا بوم کنار هم تشکیل می شه. منم که خیلی لنگِ پولم، باید سعی‌ کنم زودتر تمومش… به خواندن نقاشی ادامه دهید

خوابیدن روی بالابلندی

بعد از تلاش های شبانه روزی، بی وقفه و نافرجام برای خوابیدن روی بالابلندی، بلاخره دیشب با پرتاب تشک از بالابلندی به روی زمین، محل خواب خودمان را به روی زمین و زیر تخت منتقل نمودیم!

پول پول

هی پولامو می شمرم، هی از این جیبم می ریزمشون تو اون جیبم. خب بیشتر که نمی شه. سه هفته ست کارم کم شده. یه تابلو نقاشی سفارش گرفتم که باید تموم کنم. دو باری هم پستچی شدم و رفتم پوستر پخش کردم، پستچی بودن رو دوست دارم، به خصوص اگر آدم مثل پت پستچی، نامه برسونه. از اون… به خواندن پول پول ادامه دهید

هفت سین

شب ظرف های ایرانی ماهی دار رو می چینم، به بهار فکر می کنم. آینه رو می یارم، شیشه سرکه رو می ذارم پشتش، گیلاس خالی شراب رو اون ورش. پول خوردارو از تو کیف پولم درمیارم می ندازم تو کاسه، عدس ها تازه نوکشون جوونه زده. فکر می کنم نصفه شبی سماق از کجا… به خواندن هفت سین ادامه دهید

تولدت مبارک

می دونی پسر جان، تو پسر کوچولوی نازی هستی. مثل یه موش کوچولو می مونی،  قل قلی و با نمکی. گاهی همبازی خوبی هستی. اما اینا برای زندگی کافی نیست. چیزهای زیادی هست که آدم برای زندگی تو این دنیا و زندگی کردن در کنار آدم های دیگه، احتیاج داره. من سعی کردم یه چیزایی… به خواندن تولدت مبارک ادامه دهید

این روزا دلم هواتو می کنه

جمه شب بهم زنگ زدی، بهت گفتم چرا این موقع هنوز نخوابیدی، گفتی خوابم نبرد، گفتی اومدم این خونه، وسایلمو آوردم اینجا. خیلی برام یه دفعه یی بود، جا خوردم، دلم گرفت. آخه فقط سه روز مونده به شب عید. سعی کردم دست و پامو جم کنم. در عین این که ناراحت شدم، حس خوبی… به خواندن این روزا دلم هواتو می کنه ادامه دهید

چرخ خیاطی

هیچ وقت فکر نمی کردم یه چرخ خیاطی کادو بگیرم و به این زودی صاحب یه چرخ خیاطی سفید خوشگل بشم. امروز برای اولین بار صدای چرخ خیاطی تو خونم پیچید و همه جا پر از پارچه های رنگی شد. 

آشپزی با عشق

تو سه ماه گذشته با خودم مسابقه آشپزی گذاشتم. قیمه، قرمه سبزی، خورشت آلو، باقالی پلو، لوبیا پلو، عدس پلو، زرشک پلو، شوید لوبیا، تاس کباب، آبگوشت، آش عدس، کوکو، کتلت، پاستا، سوپ، سه جور غذای هندی، کاچی، شیربرنج و فرنی درست کردم. امروز هم نهار فسنجون داریم و بعدش کیک اسفنجی مرمری. خیلی بیشتر از همیشه از… به خواندن آشپزی با عشق ادامه دهید

رقصِ شادی

امروز باز رفته بودم به محل "هنر برای" همه. این دفعه برای یه رقص محلی ایتالیایی. هر بار می رم اونجا، خیلی لذت می برم از این که همچین جایی وجود داره، شاد می شم وقتی مردم بدون توجه به این که از کجا اومدن و چه زبونی دارن، می یان تا مجانی زیر یه سقف با… به خواندن رقصِ شادی ادامه دهید