روزهای سخت از آن چه که فکر می‌کنیم به ما نزدیک‌ترند

پنجشنبه است. ساعت از ۱۱ شب گذشته. از دوشنبه صبح زود آب گرم قطع شد و این قطعی تا دیشب ادامه داشت. قطعه‌ای از آب‌گرمکن خراب شده. آب‌گرمکن قدیمی است، قطعه‌اش گیر نمی‌آید، سفارش دادیم تا برسد طول کشید. آن دو شب روی گاز آب گرم کردم، ریختم توی تشت. از توی تشت با آب‌گردون… به خواندن روزهای سخت از آن چه که فکر می‌کنیم به ما نزدیک‌ترند ادامه دهید

من گاهی گورخر سیاهم با راه‌های سفید و گاهی گورخر سفیدم با راه‌های سیاه

من در بخش‌هایی از زندگی یک آدم کاملا معمولی هستم و در بخش‌هایی از آن یک آدم خاص. بیشتر اوقات خوشحال هستم و گاهی غمگین. گاهی عصبانی می‌شوم اما یاد گرفته‌ام عصبانیتم را مدیریت کنم. من بیشتر اوقات مربی خیلی خوبی هستم،بیشتر اوقات بچه‌ها را خیلی دوست دارم و بیش از نیمی از اوقات عاشقشان… به خواندن من گاهی گورخر سیاهم با راه‌های سفید و گاهی گورخر سفیدم با راه‌های سیاه ادامه دهید